شکایت ۲ نویسنده از هوش مصنوعی
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۵۴۷۴۱
آفتابنیوز :
«مونا عوض» و «پل ترمبلا» دو نویسندهای هستند که شکایتی علیه «OpenAI» شرکت سازنده ابزار هوش مصنوعی «ChatGPT» تنظیم کرده و مدعی شدهاند که این سازمان با آموزش مدل خود در رمانها بدون اجازه نویسندگان، قانون کپیرایت را نقض کرده است.
«مونا عوض» که کتابهایش شامل «بانی» و «۱۳ روش نگاه کردن به یک دختر چاق» است و «پل ترمبلی» نویسنده کتاب «کابین در انتهای جهان» هفته گذشته شکایت خود را در دادگاه فدرال سانفرانسیسکو ثبت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابزار هوش مصنوعی «ChatGPT» به کاربران این امکان را میدهد که سؤال بپرسند و دستورات را تایپ کنند و با متنی که شبیه الگوهای زبان انسان است پاسخ دهد. مدل اصلی «ChatGPT» با دادههایی که به صورت عمومی در اینترنت در دسترس هستند آموزش داده شده است.
با این حال، این دو نویسنده بر این باورند که کتابهایشان که دارای حق چاپ هستند، بهطور غیرقانونی برای آموزش این نرمافزار ستفاده شدهاند، زیرا طبق این شکایت، «خلاصههای بسیار دقیق» از رمانها را تولید کرده است.
به گفته «آندرس گواداموز» استاد حقوق مالکیت معنوی در دانشگاه ساسکس، این اولین شکایت علیه «ChatGPT» است که به حق چاپ مربوط میشود. او میافزاید که این دادخواست «مرزهای قانونی» نامشخص اقدامات در فضای مولد هوش مصنوعی را بررسی میکند.
وکلای این نویسندگان، «جوزف ساوری» و «متیو باتریک» در ایمیلی به گاردین گفتند که کتابها برای آموزش به هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ بسیار ایدهآل هستند، زیرا معمولا حاوی نثری با کیفیت بالا، ویرایششده و طولانی هستند.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: نویسنده هوش مصنوعی هوش مصنوعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۵۴۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.